داورپناه مطرح كرد؛
فمینیسم و بی اعتنایی به رنج بشری در فلسطین
به گزارش بلاگ سان، عضو هیأت علمی پژوهشکده زن و خانواده اظهار داشت: دولت های غربی با ظاهر کمک های انسان دوستانه، تلاش کردند جریانات مبارز را سیاست زدایی کنند ما شاهد انسداد یا بی اعتنایی نسبت به این رنج بشری هستیم.
به گزارش بلاگ سان به نقل از مهر، زهرا داورپناه، عضو هیأت علمی پژوهشکده زن و خانواده، در نشست علمی «شرق، استعمار و علوم انسانی؛ در باب انسداد دانش در نسبت با مساله زن فلسطینی» سخن خویش را با این نکته شروع کرد که به جهت احساس وظیفه در مقابل اتفاقات اخیر و هم چنین حکم جهاد مقام معظم رهبری خواستیم گامی در این فضا برداریم. بنابراین مروری خواهیم داشت بر توجه به مساله فلسطین در علوم انسانی و مطالعات زنان.
وی با اشاره به اینکه علوم انسانی به معنایی که امروزه در دانشگاه ها رواج دارد پدیده مدرن و غربی است و کارکردهایی هم داشته است و شکوه و عظمت و جذابیتی هم در بعضی نظریات وجود داشته، اظهار داشت: از زمانیکه مساله فلسطین بحرانی تر شد این احساس به وجود آمد که چقدر علوم انسانی در رابطه با وطن ما و انسان شرقی حرف های بی ربط می زند؛ چقدر در مورد ما اشتباه حرف زده و تبیین اشتباه دارد.
داورپناه اضافه کرد: کسانی چون ادوارد سعید احساس کردند تصور و مفهومی به نام شرق ساخته شده است که اصلاً واقعی نیست ولی در غرب بر مبنای آن دانش ساخته شده و مداخلاتی هم در جهان حقیقت ضد شرق درحال انجام است؛ چیزی که شبیه استعمار است. غرب بعد از تجربه استعمار و البته با مبارزات ضداستعماری به این نتیجه رسیدند که استمرار حضور فیزیکی در شرق امکانپذیر نیست و یا از جهت اقتصادی نمی صرفد. بنابراین سراغ فروش محصولات مختلف و هجمه فرهنگی به مناطق دیگر جهان افتادند و این که دیگر کشورها را از دور کنترل کنند و در زمینه دانش هم این اتفاق رخ داده است. و مهم ترین مصداق آن "شرق شناسی" است.
نقد ادوارد سعید بر شرق شناس
وی اضافه کرد: ادوارد سعید شرق شناسی را صرفا یک دانش نمی دانست که به مطالعه شرق می پردازد گرچه در غرب سالیان سال بعنوان دانش مطرح بود؛ امروزه به نظر می رسد یک سازه سیاسی اجتماعی است که تلاش می کند نه فقط چیزی را بشناسد بلکه چیزی را می سازد و در مورد آن هم پیشنهاد می دهد. پیشنهاد ادوارد سعید این بود که باید بسمت تولید دانش ضعفا برویم و تلاش نماییم خودمان از خودمان بگوییم و خویش را بشناسیم؛ ادوارد سعید با این که مسیحی است ولی از تصویر غلط غرب نسبت به اسلام و شرق گلایه دارد و نقد کرده است.
داورپناه با اشاره به اینکه ادوارد سعید در ایجاد جریان مطالعات پسااستعماری مؤثر بود، اظهار داشت: او جریان زنده و پویایی ایجاد کرد و اشخاصی هم به تاثیر از اندیشه وی به نوشتن آثاری پرداختند بنابراین می بینیم که کتب مختلفی در مورد انسان و زن شرقی از نگاه بومی نوشته شد چونکه این خطر وجود داشت که اگر ما فقط از نگاه غرب به خودمان بنگریم روزی خواهد رسید که نتوانیم ادراک نماییم که چه و که هستیم.
وی اضافه کرد: متفکران گوناگونی مثل هومی بابا در این حوزه صاحب نظر هستند. هم چنین گایاتری اسپیواک همچون اشخاصی است که در زمینه مطالعات زنان آثاری دارد همچون این که آیا فرودست می تواند سخن بگوید؟ پرسش مهم وی اینست که ما بعنوان فرودستان دانش آیا می توانیم این فضا را بشکنیم؟
البته از وی کمتر اثری ترجمه شده است چونکه تاکید بر زبان و ادبیات هندی دارد.
عضو هیأت علمی پژوهشکده زن و خانواده اظهار داشت: در همین فضا مساله فلسطین عنوان شد و فمنیست ها هم وارد فعالیت دانشی و عینی در این حوزه شدند، بخصوص خانمهایی که که به طور عمده اهل مصر و فلسطین و اردن و مناطق درگیر بودند برخی علاقه مند به نقد فمنیست استعماری شدند. فمینیسم پسااستعماری زاده همین نگرش در فمنیست سیاه و مسلمان و…است که می گوید فمنیسم موجود، اندیشه فمنیستی سفیدمحور است که فقط به زن غربی آن هم طبقه متوسط توجه دارد و نمی تواند متوجه مسائل زنان فقیر و غیر غربی باشد و از نگاه بالا به پایین برای آنان تعیین تکلیف می کند.
فمنیسم سفید مشکلات تحریم را نادیده گرفت
داورپناه افزود: فمنیست سفید مسائلی از زنان را مطرح می کند که اساساً مبحث زن مسلمان و شرقی نیست و بسیاری از دخالت ها و حتی جنگ های متاخر هم از ایده های فمنیستی بعنوان بهانه بهره بردند. سیاستمداران غربی با استناد به گزارش ها و نقد فمینیستی به مسائل زن شرقی، با شعار نجات وی از شرایط بدش، در مسائل این کشورها دخالت و حتی جنگ افروزی می کنند.
عضو هیأت علمی پژوهشکده زن و خانواده با اشاره به اینکه مطالعات پسااستعماری هم مورد نقد فمنیست های پسااستعماری قرار گرفت، اظهار داشت: چونکه آنها از فاکتور جنسیت غفلت کردند و مسائل متفاوت زنان توجهی نداشتند. به هر ترتیب از منظر برخی اندیشمندان، فلسطین مساله فمنیستی و به نظر خیلی از افراد منصف، آخرین نمونه استعمار جدید است که به خاطر منافع استعمارگران حل نمی شود و با این حجم پشتیبانی از اسرائیل به آن تداوم بخشیده اند.
وی خطاب به محققان جوان سفارش کرد که حتما مطالعات استعماری داشته باشند چونکه ما چون به شکل مستقیم درگیر استعمار نبودیم ذهنیت زیادی نسبت به آن نداریم و اضافه کرد: حقیقت آن است که خیلی از اتفاقات خاورمیانه و حتی کشور ما بدون داشتن تصور نسبی در رابطه با استعمار، امکان تحلیل درست ندارد
داورپناه بیان نمود: یکی از تحلیل های فمینیستی در رابطه با فلسطین است که سلطه استعمار و سلطه مردانه در پیوند با هم است یعنی اقدامات اسرائیل ناشی از تفکر پدرسالاری و روحیه برتری آنان است. اساساً استعمار پدیده مردانه است و خویش را محق می داند تا از سرزمین مستعمره بهره برداری کند. خصوصیت دیگر این کنشگران تمرکز بر خشونت جنسی است. هم چنین برخی از ایشان هم فضای بومی و سنتی و اسلامی را زن ستیز می دانند و اسرائیل را زن ستیز تلقی می کنند. در این تحلیل، زن فلسطینی را باید از هردو دشواری یعنی اسرائیل و سنت نجات داد که طبعاً با ادراک خیلی از زنان مسلمان معتقد سازگار نیست.
انسداد و بی اعتنایی به رنج بشری در فلسطین
داورپناه با اشاره به اینکه فلسطینیانی که تحت قواعد اسرائیل قرار دارند و پذیرفتند در خاک اشغالی با آنان باشند هم به شکل سیستمی تحت آزار هستند و یکی از مسائلی که به بهانه طوفان الاقصی مرور شد بحث دشواری و شکنجه وار بودن زندگی روزمره در فلسطین اشغالی در روزهای "به اصطلاح" صلح است.
وی با مرور نقدها و نابسندگی ها در اندیشه فمینیستی راجع به فلسطین، اضافه کرد: همیشه این سوال مطرح است که فلان رفتار، فمنیستی است یا زنانه. هم چنین در این تفکر، مرد فلسطینی در کنار مرد اسرائیلی، اشغالگر و ضد زن تلقی می شود حال آن که این دو اصلاً در وزان همدیگر نیستند و مشکلات درون زای جامعه فلسطین، هرچه باشد، قابل مقایسه با ظلم صهیونیست ها نیست.
یکی از نقدهایی که خود کنشگران فمینیست اظهار می کنند اینست که پس از توافقات، دولت های غربی با ظاهر کمک های انسان دوستانه، جریان های مبارز را هم تلاش کردند با کمک مالی هدایت کنند و جریان های فمینیست فلسطینی را در واقع سیاست زدایی کردند. به بیان دیگر این کمک های اندک را منوط به از بین بردن تفکر مبارزه و ضدصهیونیستی دانستند تا جایی که حتی نامگذاری یک مدرسه به نام یک زن مبارز فلسطینی را تحمل نکردند و کسی حق نداشت در مورد اسرائیل نقد و بحثی داشته باشد.
مجموعه این موارد منجر به بازاندیشی های جدی در رابطه با فلسطین، از منظر علوم انسانی مختلف شده و باید بشود. محققان ایرانی هم باید در زمینه علمی، به بازاندیشی و طراحی دستگاههای مفهومی و اندیشه های زایایی فکر کنند که از آن ما، اصیل و پویا باشد. چونکه در وضعیت فعلی نظام سیاسی بین الملل، هیچ راه برون رفتی و نجاتی برای فلسطین وجود ندارد و ما شاهد انسداد یا بی اعتنایی نسبت به این رنج بشری هستیم.
این پست بلاگ سان را می پسندید؟
(0)
(0)
تازه ترین پستهای مرتبط
نظرات کاربران بلاگ سان در مورد این مطلب