یادداشت مهمان؛
مروری اجمالی بر فلسفه حجاب
به گزارش بلاگ سان، کارشناس مسائل فقهی و شرعی اظهار داشت: تقویت امنیت اجتماعی زنان، افزایش آرامش روانی در جامعه و پشتیبانی از خانواده 3 فایده بزرگ حجاب در جامعه است.
به گزارش بلاگ سان به نقل از مهر، محمدعلی سلیمان پور، کارشناس مسائل فقهی و شرعی طی یادداشتی درباره ی حجاب اظهار داشت: حجاب در شریعت اسلامی، واجب شمرده شده است و نه فقط مورد اتفاق علمای اسلامی که از ضروریات دین است. حکمت های تشریع وجوب حجاب، گاه در متون اسلامی با اشاره یا تصریح مطرح شده است؛ چنانچه می توان با مطالعه در آثار حجاب و بی حجابی، فواید دیگری نیز برای آن برشمرد. در اینجا به چند فایده اشاره می شود:
۱. تقویت امنیت اجتماعی زنان
مصونیت ارتباطات اجتماعی میان زن و مرد از فواید حفظ حریم در پوشش و آرایش است. قرآن به صراحت کم شدن زمینه ایذای زنان را از آثار حجاب دانسته است. امام رضا نیز در ضمن روایتی، دلیل حرمت نگاه به زنان را پیش گیری از تحریک مردان و بروز مشکلات ناشی از آن دانسته اند. این روایت گرچه در موضوع نگاه وارد شده است، اما می توان باتوجه به ملازمه خودآرایی زنان با جلب نگاه مردان، کم شدن هیجان جنسی مردان را از آثار رعایت حجاب دانست.
امروزه این دیدگاه مطرح گردیده است که شخص یا گروهی که در حوزه ای لطمه پذیرند، لازم است زمینه های لطمه خودرا تا حد امکان مخفی نگاه دارند. یکی از سازمان های زنان در آمریکا نیز که زنان را در موضوع جنسی لطمه پذیر می بیند، سیزده سفارش به آنان ارائه کرده است که همچون آنها عدم حضور در خلوت گاه ها، عدم معاشرت با غریبه ها، اجتناب از تنها بودن در خیابان یا محوطه دانشگاه ها در ساعات پایان شب و همراه داشتن چیزی است که به مثابه سلاح دفاعی عمل کند؛ اما در اسلام، پیش شرط امنیت اجتماعی زنان آنست که خود آنان، زمینه های ناامنی را فراهم نیاورند.
۲. افزایش آرامش روانی در جامعه
هر نظامی که نقش هایی را از گروههای مختلف اجتماعی انتظار دارد، باید مکانیزم پشتیبانی از نقش ها را نیز تمهید نماید؛ بدین سبب انتظار مشارکت اجتماعی، نان آوری، کارهای علمی و سیاسی از تمام مردم یا گروههای خاص، می طلبد که زمینه های مناسب برای حسن اجرای نقش ها فراهم شود؛ رعایت حجاب از زمینه هایی است که می تواند به افزایش آرامش روانی زن و مرد، کم شدن گناه و بالا رفتن توانمندی اجتماعی آنان منجر شود؛ به تعبیر دیگر، آرامش روانی می تواند استهلاک قوا در محیط اجتماعی را کم کند.
در اینجا نقش قوانین محدودکننده دین در موضوع پوشش، شبیه نقش قوانین محدودکننده در میدان های ورزشی است که با بوجودآوردن محدودیت در رفتارهای غیرورزشی و در نظر گرفتن جریمه ی خطا، کارت زرد و کارت قرمز، می کوشد استعداد بازیکنان را به سمت انجام رفتار ورزشکارانه متمرکز کند از طرف دیگر رعایت حجاب، به کاهش فشار های ناشی از دغدغه های رقابت جویانه زنان با یکدیگر، در مدگرایی و جلوه گری در محیط اجتماعی منجر می شود.
۳. پشتیبانی از خانواده در کارکرد جنسی
اگر آستانه رضایتمندی جنسی را خطی فرضی بدانیم که نمایانگر آنست که رفتارهای جنسی در بالاتر از این سطح (خط) به نشاط و رضایتمندی می انجامد و پایین تر از آن، به رضایتمندی منجر نمی گردد، پیامد بالا رفتن آستانه رضایتمندی (مانند بالا رفتن خط احساس فقر و احساس امنیت) اینطور خواهد بود که: با وجود آنکه روابط جنسی متداول و قانونی توسط شخص به انجام می رسد، اما از برقراری رابطه، احساس رضایتمندی نخواهد کرد؛ بدین جهت در صدد بر می آید با شیوه های غیرمتعارف یا نامشروع به رضایتمندی برسد. بنظر می رسد سیاست دین، آنست که از بالا رفتن آستانه رضایتمندی پیشگیری کند و آنرا در حدی نگه دارد که توقعات و حرص جنسی افزایش نیابد و در نتیجه، شخص از ارتباط جنسی درون خانوادگی احساس لذت و نشاط کند و مفاسد اجتماعی گسترده نشود؛ بدین جهت احکامی چون رعایت حجاب، حفظ نگاه، پرهیز از اختلاط بی مورد، پرهیز از خلوت نشینی، خوش صحبتی و مفاکهه با جنس مخالف، رعایت ارتباط با محارم ناهمجنس و مواردی از این دست، از یک سو و سفارش به خودآرایی همسران و ایجاد ارتباط جنسی بانشاط از طرف دیگر، به کارآمدی جنسی خانواده می انجامد.
می توان حدس زد کمترین پیامد ابتذال در پوشش و سهل انگاری در روابط، کاهش موقعیت زن در خانواده و تغییر ذائقه جنسی است؛ چنان که در دهه های اخیر تغییر ذائقه جنسی در بعضی جوامع، سبب رویکرد بیش از پیش جوانان به روابط جنسی آزاد، روابط جنسی با محارم، همجنس گرایی و رابطه ی جنسی با حیوانات و اشیا شده است و نه فقط رابطه جنسی زن و مرد در خارج از خانواده، طبیعی تلقی می شود که انحصار ارتباط جنسی با همسر، سبب تعجب و یا حتی تحقیر است.
با توجه به آن چه گفته شد، می توان به یک شبهه پاسخ داد. گفته می شود چون انسان برآنچه منع شود، حریص تر می شود (الانسانُ حریصٌ عَلی ما مُنِعَ)؛ بدین سبب الزام به حجاب، می تواند به افزایش حساسیت های جنسی بینجامد. نگاهی به کشورهای اسلامی و غیراسلامی که حجاب را به عنوان الزام اجتماعی نپذیرفته اند، نشان میدهد حساسیت جنسی در بین جوانان در آن جوامع، قابل مقایسه با جامعه ایران نیست و حضور زنان با پوشش های متنوع، سبب تحریک جوانان نمی شود؛ بدین سبب می توان نتیجه گرفت که ما خود با وضع قوانین الزامی، جامعه را نسبت به مسائل جنسی حساس کرده ایم.
پاسخ به این شبهه، بعد از توجه به بحث آستانه رضایتمندی، چندان مشکل نیست. این سخن که همیشه منع، به توسعه حرص منجر می شود، دارای دو اشکال است: اول آنکه این کلام، فقط در مواردی رخ می دهد که زمینه تمایل به فعل در طبیعت انسان و یا در حوزه های تربیتی و اجتماعی موجود باشد؛ برای مثال حرام کردن شرب خون و خوردن مردار، دلیل کافی برای تمایل انسان به ارتکاب آن فعل نیست؛ دوم آنکه غالباً نه حرمت سبب افزایش تمایل به انجام کاری می شود و نه اعطای حکم جواز به کاهش انگیزه منجر می شود، بلکه می توان گفت تمایلات نفسانی انسان، نامحدود است و میل دارد تمامی عرصه ها را بکاود؛ بدین جهت اگر با قناعت و خود نگه داری مهار نشود، میل به جولان در حوزه های بالاتری دارد؛ به عبارت دیگر الزام به حجاب و ایجاد یک مرز رفتاری بین خوب و بد، سبب می شود منازعات نفس در این سطح تعریف شود؛ اما جواز هرزه پوشی سبب می شود تمایل و حرص نفس از این نقطه به نقطه های بالاتری انتقال یابد نه آنکه تمایل کلاً از بین برود.
بنابراین تحریک نشدن جوانان برخی جوامع از زنان بی حجاب یا از برخی تصاویر مستهجن، ناشی از وجود تهذیب اجتماعی نیست، بلکه ناشی از بالا رفتن خط قناعت و رضایتمندی جنسی است که از قضا بسیار مخاطره آمیز می باشد. در جامعه ی اسلامی انتظار آنست که یک جوان از دید به چهره و تصویر زن، تحریک شود و به سبب ممنوعیت روابط آزاد، احساس کند نیاز به ازدواج دارد و بعد از ازدواج، از ارتباط با همسر، احساس نشاط کند. شاید این مطلب شهید مطهری که «ازدواج جوان در جامعه اسلامی، خروج از محدودیت و در جوامع غربی، فرار از آزادی به محدودیت است»، بی ارتباط با این بحث نباشد.
این پست بلاگ سان را می پسندید؟
(0)
(0)
تازه ترین پستهای مرتبط
نظرات کاربران بلاگ سان در مورد این مطلب