یک پیام ضمنی قدرتمند به بانوان

به گزارش بلاگ سان، یک فعال حوزه زنان نوشت: یک جامعه رشد یافته، بجای دستورالعمل دادن درباره ی این که زن باید حقش را بگیرد و به خاطر آن کار بیرون کند یا به عکس زن باید در خانه بماند، از اصول پایه سخن می گوید.

یک پیام ضمنی قدرتمند به بانوان
به گزارش بلاگ سان به نقل از مهر، آسیه زارعی فعال حوزه زنان در یادداشتی اختصاصی که در اختیار مهر قرار گرفته است نوشت: در حوزه کلان کشور ما هنوز بحث ها حول خانواده، گزینه ای جدی درباره ی خانه نشینی زنان دارد. جمع هایی که درباره ی رشد جمعیت یا خانواده کار می کنند چه در بعد سیاستگذاری، چه در بعد اجرا و حتی در ابعاد رسانه ای و هنری تأکیدشان روی مادر خانه نشین است. منشأ این افکار را جنسیتی تفکیک نمی نماییم بااینکه وقتی بانوانی که خود شاغل یا مدیر هستند وقتی این رویکرد را ترویج می کنند خود تناقضی درونی دارد. این گروه شامل زن و مرد، تصاویری که از زن طراحی می کنند فقط با لباس گلدار و در کنار خردسالان است و اعتقاد جدی دارند که حس مادری کمرنگ شده و باید در میان زنان تقویت شود تا مشکلات جامعه و خانواده کم شود. هر گونه تقابل یا اعتراض به این رویکرد را نیز نوعی از فمنیسم تلقی می کنند. ضمن اینکه در انواع آمار و نظرسنجی مرتبط، بحث اثرات منفی تحصیلات و اشتغال بانوان را پررنگ می کنند و اگر آمار، اهمیت آنرا در پایین آوردن فرزندآوری پایین نشان دهد نیز خدشه را بر نوع سنجش وارد می دانند که نتیجه را درست نشان نداده است. از بحث اصلی دور نمی شویم اما انواع فرضیه دیگری که می توان در این موارد بطور جدی روی آنها مطالعه کرد از قبیل مسئله مسکن مناسب و احتمال خانه دار شدن، میزان درگیری با شبکه های اجتماعی و فضای مجازی، رشد طلاق، اعتیاد، امید به آینده و موارد دیگر هستند که شاخصهای مهمی در این حوزه به حساب می آیند؛ یا می توان این موضوع را بدون پاک کردن صورت مسئله مورد توجه قرار داد. رویایی از گذشته ای مطلوب و نوستالژیک در اذهان این گروه هاست که خانواده ای با زنی که فقط درگیر خانه و بچه هاست و مردی که بیرون از خانه کار می کند دارد. حتی گاهی نام خانواده سنتی را بر آن می نهند که قطعی بودن آن در گذشته را بطور پیش فرض ثابت کند. اما خانواده سنتی ایرانیـ قبل از آنکه مشاغل خدماتی که شکل تازه فعالیت اقتصادی خصوصاً در شهرها هستند رایج شوندـ واقعا به چه شکلی بوده است؟ در مناطق مختلف کشور بر طبق اقلیم و نوع کارهای اقتصادی، تقسیم کار متفاوت بوده است. اما ایجاد ارزش افزوده اقتصادی خانواده، چه در عشایر، چه کشاورزان، باغداران، چایکاران و شالیکاران و انواع مشاغل تلفیقی از فعالیت زن و مرد را داشته است. در مواردی مثل تولید انواع صنایع دستی و مفروشات و لباس، نگهداری از حیوانات و فرآوری محصولات آنها مثل لبنیات و غیره نیز مسئولیت اصلی با زنان بوده است. هنوز هم در مناطقی از کشور که به این شیوه ها زندگی می کنند نسبت حضور بانوان در بخش صنایع یا صنعت بالاتر است. فعالیت بانوان در تولید صنایع دستی و سنتی، مواد غذایی و پرورش مرغ، بلدرچین، قارچ و سبزیجات هم اهمیت زیادی دارد. رهبر انقلاب در سخنرانی شروع سال خود در سال 1398 که سال رونق تولید بود درباره ی تولید چنین جمله ای دارند که « تولید هم که ما میگوییم، فقط تولید صنعتی را نمیگوییم؛ تولید صنعتی، تولید کشاورزی، دامداری، صنایع بزرگ، صنایع متوسّط، صنایع کوچک، حتّی صنایع دستی، حتّی صنایع خانگی، حتّی تربیت دام -چند دام در خانه های روستایی- که خود این بمراتب کمک خواهدنمود به گسترش رفاه عمومی در جوامع. اینها را باید بنشینند برنامه ریزی کنند. » از جانب دیگر در بخش خدمات خصوصاً بخش دولتی نیز فعالیت زنان افزایش داشته است که بالاتر از هر چیز به علت امنیت و پایداری فضا و ساعت مشخص فعالیت است که امکان برنامه ریزی بین خانه و محل کار را نیز فراهم می آورد. در بسیاری مشاغل خدماتی، پزشکی و حتی رسانه ای و هنری نیز حضور بانوان اثرات بی بدیلی دارد. رهبر گرامی انقلاب درباره ی پزشکی بانوان نیز چنین گفته اند که « ما باید به تعداد پزشکان مرد در کشور، پزشک زن داشته باشیم و کاری نماییم که بیماران زن نه فقط در بیماریهای ویژه زنان بلکه در تمام نیازهای پزشکی به طبیبان زن مراجعه نموده و معالجه شوند و به همین علت زنانیکه توانائی کسب دانش پزشکی را دارند بر آنان فریضه است که در رشته پزشکی به تحصیل بپردازند.» حتی در عرصه فقاهت که همیشه عرصه ای کاملا بسته برای بانوان بوده است این که مسئله تقلید از بانوان مجتهد برای زنان مطرح شود نشان از عرصه های باز فعالیت بانوان دارد. اگر نگاه قبض کننده قبلی مد نظر باشد، گفته می شود این چند شغل را استثنا می نماییم ولی نسخه برای بقیه همان است. اما مشکل در همین نسخه پیچیدن برای جزییات زندگی است خصوصاً که با مسئله بر هم زدن تعادل اقتصادی خانواده و معیشت نیز درگیر می شود. برقراری تعادل اقتصادی در هر خانواده، خاصیت های منحصر به فرد خودرا دارد و روی بقیه شئون این زندگی نیز اثر جدی دارد. برقراری تعادل عاطفی و تربیتی نیز به همین شکل است. اینجاست که یک جامعه رشد یافته، بجای دستورالعمل دادن درباره ی این که زن باید حقش را بگیرد و به خاطر آن کار بیرون کند یا به عکس زن باید در خانه بماند، از اصول پایه و ملاحظات حفظ تعادل ها می گوید و به اختیار و توان افراد در تصمیم گیری برای رسیدن به این تعادل ها، اعتماد می کند؛ برای حفظ اصول و ملاحظات نیز در هر نوع شرایطی تسهیلاتی فراهم می آورد. زوجیت اصل است، مادری اصل است و این دو حد تعاملات اجتماعی را چه بین زن و مرد و چه از نظر زمانبندی و میزان انرژی مصرفی تعیین می کنند. جهاد و بعضی فرایض نیز اصل است و روی این موارد موثر است. «یک جاهایی هست که میتوان با یک روشی، با یک شگردی، این به اصطلاح تردید و دَوَران امر بین این و آنرا به یک شکلی حل کرد، یک مواردی میشود حل کرد، امّا اگر چنانچه واقعاً دَوَران بود و چاره ای نبود، این مقدّم بر آن [کار اداره] است.» این رویکرد روشن است و به رفع تردید ها کمک جدی می کند. اما یک پیام ضمنی قدرتمند نیز دارد. اینکه جامعه مخاطب این رویکرد، رشدیافته است و می تواند با ایمان به توانمندی های خانوادگی و اجتماعی خود، در تردیدها راه درست را انتخاب نماید و روزبه روز خانواده و جامعه را رشد دهد. تکلیف ما در برنامه ریزی و هنر و رسانه نیز روشن است. بجای ایجاد الگوهای پشتیبانی از جزییات تجویزی در سبک زندگی از سن ازدواج و تعداد فرزند و میزان تحصیلات و نوع شغل یا خانه داری زنان و افزایش تردیدها و حسرتهای بانوان در فاصله با این الگوی تنگ، به جامعه خود کمک نماییم در هر طیف و سبک زندگی برای حفظ این اصول و ملاحظات، موانع کمتری داشته باشند. به رشدیافتگی جامعه، شامل زن و مرد، نیز در انتخاب مسیر و نتیجه اعتماد داشته باشیم.



منبع:

1403/10/17
12:08:22
0.0 / 5
20
تگهای خبر: برنامه , خدمات , رسانه , شبكه
این پست بلاگ سان را می پسندید؟
(0)
(0)

تازه ترین پستهای مرتبط
نظرات کاربران بلاگ سان در مورد این مطلب
لطفا شما هم نظر دهید
= ۸ بعلاوه ۳
sunblog